آی دوغدی! خوب حرف می زنی. شرافتمندانه حرف می زنی. پس به حرفم خوب و شرافتمندانه گوش کن!
قوی، گندمِ ضعیف را می گیرد و نان ضعیف را می بُرَد.
قوی ضعیف را قضاوت می کند بد قضاوت می کند.
قوی ضعیف را له می کند و بی رحمانه له می کند.
قوی برای ضعیف تاریخ می نویسد و رذیلانه می نویسد.
این رسم بدی است که هنوز در همه جای دنیا وجود دارد.
بد است؛ خیلی بد! می دانم.
اما تو نمی توانی تغییرش بدهی؛ مگر آنکه قوی باشی ؛
قوی! نه ظالم!
(قسمتی از کتاب آتش بدون دود)
کفرِ متحرک به اسلام می رسد،
ولی اسلامِ راکد پدربزرگِ کفر است.
سلمان ها در حالیکه کافر بودند؛ حرکت شان آنها را به «رسول» منتهی کرد
و زبیر ها در حالیکه با «رسول» بودند، رکودشان آنها را با کفر پیوند زد.
اسکندری/اندیشه های پنهان/ص158
اگر می بینی با وجود آگاهی ها و عشق هایت،
باز هم مانده ای و قدرت پروازت نیست؛
به تمرین رو بیاور
و عشق و طلب را در این راه رهبری کن
تا به آن خواسته ها برسی و به آن مقصد ها دست یابی.
عین_صاد/مسئولیت و سازندگی/ص18
خواست برود.
لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت:
“و اما من!
هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم ، که تکلیف خود را از حسین می پرسم!
و من حسین را نه برای خلافت که برای هدایت می خواهم.
و من…
حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم، که دنیای خود را برای حسین می خواهم…”
و رفت…..
(قسمتی از متن کتاب «نامیرا»)
برای آشنایی بیشتر با این کتاب خوووووب به وبلاگ زیر سر بزنید: