« بخوان، بخوان، بخوان... | تجریه های تبلیغی1: مثل او ببین! » |
روز اول مدرسه آرام و مودب و باهوش به نظر می رسید. یکی دو هفته که گذشت شخصیت اصلی اش نمایان شد؛ عاصی و فراری از مباحث دینی و همیشه معترض! 14 سالگی و حساسیت های نوجوانی!
تشخیص دلیل این رفتارها چندان سخت نبود؛ خانواده ای مذهبی با محدودیت های زیاد و امر و نهی های بی حساب و کتاب!
قدم اول این بود که بفهمد احساساتش را درک می کنم:«واقعا این حجاب سختی های زیادی داره، بعضی جاها دست و پا گیره و تو گرمای تابستون هم تحملش واقعا سخته. پس چرا ما این همه خودمون رو اذیت می کنیم؟ اصلا خدا چرا دستوراتی می ده که آدم انقدر اذیت بشه؟»
اوایل با تعجب گوش می کرد . انتظار چنین حرفهایی را از من چادری نداشت. کم کم درد دلش وا شد و تمام اعتراضاتش را بیرون ریخت.
فریاد اعتراضات و تخلیه آنها حرکت خوبی بود. حس عصیانش کلی فروکش کرد.
حس خوبی است که آدم بتواند بدون اینکه توبیخ و سرزنش شود صریح حرفهای دلش را بزند.
مدتی بعد از اینکه احساس کردم دیگر در مقابلم نیست بلکه کنارم ایستاده است، بحث پروفسور سمیعی و پروفسور حسابی را پیش کشیدم. شخصیت هایی که می دانستم خیلی دوست دارد:
«روزهایی که پروفسور حسابی سختی های بسیار طاقت فرسایی را بر خود تحمیل می کرد خیلی ها بودند که به خوشی ها و راحتی هاشان فکر می کردند و خوشگذرانی می کردند. اما آینده کدام شان باشکوه تر بود؟….درسته…. همیشه اهداف بزرگ مسیر سختی داره. باید عاشق هدف و مسیرش باشیم تا بتونیم سختی هاش رو تحمل کنیم. دستورهای خداوند هم این شرایط رو دارند….»(پیشنهاد می کنم کتاب استاد عشق که زندگینامه پروفسور حسابی هست رو حتما بخونید)
حال و هواش بهتر شده بود. باقیمانده حس شیطنت و بیش فعالی اش هم با یک مسئولیت دادن جدی حل شد.
مسئول اجرایی جشن غدیرش کردیم. چنان با جدیت کارها را برنامه ریزی می کرد و پیش می برد که ما تعجب می کردیم! باید حواسم باشد که همیشه مسئولیتی برایش مد نظر داشته باشم.
تجربه تبلیغی: در مواجهه با افرادی که حس دلزدگی و عصیان نسبت به مباحث دینی و اخلاقی دارند قدم اول این است که مطمئن شوند ما افکارشان را درک می کنیم.
قدم بعدی مسئولیت دادن است. در جریان همین مسئولیت ها مباحث دینی و اعتقادی را آموزش می دهیم. چنین افرادی اغلب از هوش بالایی هم برخورداند که به احتمال زیاد از پس مسئولیت ها هم برخواهند آمد.
و من الله التوفیق
امیرالمومنین می فرمایند: هرگاه جوانی را سرزنش میکنی راهی برای وی جهت برونرفت از خطایش وابگذار؛ تا به ستیزهجویی وادار نشود.
سلام
وبلاگ خوبی دارید
به وبلاگ ماهم سربزنید
http://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/
سلام علیکم..
اکثرا این طوره فضولا آخرش رام تر میشن
با سلام و احترام
مطلب شما در قسمت مطالب منتخب درج گرديد.
موفق باشيد
فرم در حال بارگذاری ...